1-سلامت احساسی،عملکرد و کارایی ما را بهبود میبخشد.زمانی که احساس خوبی داریم بهتر فکر میکنیم.

2-تنوع بخشی در زندگی وبازار،فشار عملکردی را کاهش میدهد و به ما اجازه می دهد که غرق در انجام کار شویم.

3-حرفه معامله گری مانند دوی ماراتن است نه دوی سرعت،برندگان این مسابقه با سرعت معقول پیش می روند.

4-اگر کمبود انرژی داشته باشید،باکمبود تمرکزمواجه خواهید شد،اگر کمبود تمرکز داشته باشید،نمیتوانید با اختیار و با هوشیاری رفتار کنید و اگر هوشیار نباشید،در دنبال کردن برنامه معاملاتی تان موفق نخواهید بود.

5-زمانی که اهداف خود را سخت کوشانه دنبال میکنید،قصد مندی و اراده آزاد میسازید.

6-برای نخبگان،کار بر روی مهارتهایشان به قصد مندی نیز منجر میشود،این بدان معناست که با گذشت زمان ،می توانند به کمک این مهارتها کارهای به مراتب بیشتری نسبت به دیگران انجام دهند.

7-دسترسی به شهود نیازمند یک ذهن آرام است،افرادی که تا حد زیادی شهودی هستند ازآرام بودن خسته نمیشوند و در نهایت پیشرفت میکنند.

8-کسانی که از گرفتار شدن به حس بی حوصلگی در بازار میترسند هرگز نمیتوانند به یک ذهن آرام دست یابند.

9-کسانی دوام می آورند که یک تصویر و یک هدف بزرگ تر از خود دارند.

10-با معامله گری خود را پرورش میدهیم.هر سودی که به دست می آوریم،فرصتی برای غلبه بر طمع و اعتماد به نفس بیش از حد است. هر ضرر نیز فرصتی است برای ساختن انعطاف پذیری خود.

11-در بسیاری از مشاغل،هرگز ثمره تلاش خود را نمی بینیم،چون بخشی از یک روند وگروه بزرگ تر هستیم،اما معامله گری در این مورد استثناست،چرا که ما خود به تنهایی در قبال آنچه به دست می آوریم مسئول هستیم و هرروز نتیجه تلاش های خود را می بینیم.

12-باقی ماندن در یک معامله برنده اغلب سخت تر از ورود به یک معامله است.

13-بسیاری از معامله گران واقعا نمی دانند چه کاری را می توانند به بهترین وجه انجام دهند،آنها برای خودشان نامرئی هستند.

14-اهداف معاملاتی باید منعکس کننده نقاط قوت معامله گری باشند.

15-انکار نقاط ضعف،محرک داشتن تفکر مثبت است.

16-بخش بزرگی از موفقیت در مربی گری شخصی،به یافتن فرصت در شرایط سخت باز میگردد.

17-تخلیه کورکورانه احساسات یا برخوردهای احساسی به اندازه نادیده گرفتن احساس،ناکارآمد هستند،چرا که این رفتارها نیز مانع از دستیابی به اطلاعات با ارزش نهفته در احساس ما می شود.

18-اهداف باید به گونه ای تنظیم شوند که شما را به موفقیت برسانند و باعث ایجاد حس اعتماد به نفس در شما شوند.

19-در نظر گرفتن هدف به تنهایی کافی نیست،شما نیازمند روش هایی برای پیگیری میزان پیشرفت خود در رسیدن به آن هدف نیز هستید تا از برخوردهای آن برای تنظیم اهداف آینده خود استفاده کنید.

20-بسیاری از مشکلات معامله گران نه در هنگام ضرر بلکه در نحوه مدیریت موقعیت ها خود را نشان می دهد.

21-افکار منفی اجتناب ناپذیرند،سوال این است که چقدر به آنها بها میدهید.

22-در معامله گری برای پردازش اطلاعات و اتخاذ تصمیم صحیح به ذهنی آزاد نیاز داریم اما اگه قرار باشد که نمایشنامه های گذشته را مرتب تکرار کنیم،اراده آزاد برای انجام این کار نخواهیم داشت.

23-شما شیوه ی معامله گری خود را کنترل کنید ،بازار زمان و نحوه پرداخت سود به شما را کنترل خوهد کرد.

24-داشتن اعتماد به نفس به مفهوم اشتباه نکردن نیست،بلکه با اعتماد به نفس می توانیم از پس موقعیت های اشتباه برآییم.

25-معاملات بازنده و دوره های ضررده،آزمایش توانایی شما برای معامله گری صحیح در شرایط سخت هستند که به انعطاف پذیری و اعتماد به نفس شما منجر خواهد شد.

26-زمانی که مربی خود هستید،تلاش های خود را متمرکز کنید و اجازه دهید هر پیروزی،انگیزه بخش شما برای تلاش های بعدی باشد.

27-مربی گری به این معنی است که به همان اندازه که برای شروع تغییرات تلاش میکنید،برای حفظ آن نیز بکوشید.

28-اگر برای کمتر ازآنچه توانایی انجام دادنش را دارید،برنامه ریزی کنید،به احتمال زیاد،روزهای زیادی از زندگی خود را با ناراحتی سپری خواهید کرد.

29-اضطراب،ذهن و بدن را برای رویارویی با چالش ها آماده میکند و میتواند به عملکرد شما کمک کند.

30-تفسیر ما از موقعیت هاست که یک اضطراب معمولی را به پریشانی تبدیل می کند.

31-اگر برای شرایط سخت آمادگی داشته باشید،با اضطرابی طبیعی به آنها عکس العمل نشان خواهید داد نه پریشانی.

32-اهدافی که نمی توانید بر نتایج آنها کنترل داشته باشید،برای خود در نظر نگیرید.

33-با تمرکز بر سودهایی با ریسک تعدیل شده،نه تنها سود آور خواهیم بود بلکه می توانیم اهداف عملکردی و روندی را نیز با هم ادغام کنیم.

34-رشته های تجارت رفتاری و اقتصاد های عصبی،نشان داده اند که چطور احساسات بر تصمیمات تجاری تاثیر می گذارند.

35-زمانی که از دیدگاه ناظر درونی خود در مورد افکارتان تعمق کنید،دیگر به الگوهای فکری منفی خود بها نخواهید داد.

36-رفتارهای معاملاتی درست،با قوانین شروع و در نهایت به عادت تبدیل می شوند.

37-هر چه بیشتر به قوانین معاملاتی خود فکر کنید و آنها را تمرین کنید،بیشتر به بخشی از شما تبدیل میشوند.تکرار باعث درونی شدن قوانین میشود.

38-خود واقعی ما همیشه با خود ایده آل ما فاصله دارد. سوال اینجاست که آیا ما در خود این شایستگی را میبینیم که بین این فاصله پلی برقرار کنیم.

39-فرسودگی شغلی زمانی اتفاق میفتد که احساس کنیم توان و منابع کافی برای پاسخگویی به تقاضاهایی که با آنها روبرو هستیم را در اختیار نداریم.

40-اگر ترس منابع واقعی خطر را نشان دهد،دوست ما در معامله گری خواهد بود،اغلب پیش از آن که بتوانیم در وضعیت بازار را به وضوح تشخیص دهیم از بابت معامله احساس خوبی نخواهیم داشت.

41-ترس یک چراغ هشدار است و نه راهنمای خودکار برای انجام کار،روشی که ذهن و بدن ما استفاده میکند تا نادرست به نظر رسیدن یک وضعیت را اعلام کند.

42-از ترس خود برای بررسی عمیق تر معامله ای که انجام داده اید استفاده کنید تا اعتماد خود را نسبت به ایده معاملاتی تان تعدیل کنید.

43-فکر کردن به نتیجه معامله (چه مثبت و چه منفی) در روند معامله گری اختلال ایجاد می کند. برانجام کار تمرکز کنید و مسولیت نتیجه را به خودش محول کنید.

44-ای که چه ابزاری را معامله می کنید و چطور آن را معامله میکنید باید بیان کننده نقاط قدرت و سبک شناختی متمایز شما باشد.

45-بزرگ ترین مشکل معامله گری بیش از حد این است که باعث می شود خارج از شیوه معامله گری خود و در نتیجه خارج از ناحیه عملکردی خود معامله کنیم.

46-درصد بالایی از پریشانی احساسی ما از اجرای ضعیف معاملات و مدیریت ضعیف ریسک معامله نشات میگیرد . به همان اندازه که خلق وخوی بر معامله گری ما تاثیر گذار است،معامله گری نیز بر خلق وخوی ما تاثیر میگذارد.

47-نسبت ریسک به سود نسبی است .به دنبال سودهای بزرگ بودن به طور اجتناب ناپذیری افت سرمایه های بزرگ را نیز به همراه می آورد.کلید موفقیت در معامله گری این است که در محدوده ریسک پذیری خود معامله کنید،بدین ترتیب موج های قیمت نمی تواند تاثیری بر دیدگاه شما در مورد بازار و روند تصمیم گیریتان داشته باشد.

48-بخش قابل توجهی از سلامت روانی فرد به میزان سازگاری او با محیط کار و زندگی اش مربوط می شود.

49-معامله گران اغلب تصور میکنند که مدیریت معامله یعنی خروج زودتر از موعد از معامله،در حالی که آنها در حال مدیریت افکار و احساسات خود در رابطه با معامله هستند.

50-اغلب میتوانید استراتژی های مقابله ای که شکست می خورند را تشخیص دهید با بررسی اقدامات گذشته ی خود و این که چه موضوعی محرک چنین رفتاری از سوی شما بوده است.

51-نظارت شخصی اساس تمامی تلاشهای مربی گری است.

 

52-اگر بهترین و بدترین استراتژی مقابله ای خود را با هم مقایسه کنید(زمان هایی که مشکلات معامله گری را با کمترین و بیشترین تاثیر مدیریت کردید)متوجه خواهید شد که برای حفظ تعادل مطلوب بین سلامت و پریشانی به چه چیزهایی نیاز دارید.

53-شیوه ای را برای ثبت ژورنال معاملاتی خود انتخاب کنید که قابل اجرا باشید. بسیاری از تلاشهایی که برای نظارت شخصی انجام می گیرند تنها به دلیل طاقت فرسا بودن متوقف می شوند.

54-شما نمیتوانید شخصیت خود را تغییر دهید، اما می توانید نحوه بیانش را عوض کنید.

55-زمانی که یاد بگیرید چطور مربی خود باشید، مهارت هایی را برای پیشرفت در زندگی خود نیز به دست خواهید آورد.

56-نقاط قدرت معامله گری خود را در الگوهایی می یابید که در معاملات موفق شما مرتب تکرار می شوند.

57-معیار مربی گری شخصی این است که در زمان سود آوری،برای کار بر روی معامله گری خود چقدر وقت میگزارید.

58-محرک پیشرفت شخصی متفاوت از تمایل به پول در آوردن است و البته بسیار نایاب نیز هست.

59-تمرین های یک ورزشکار المپیک،در واقع مطالعه ای برای توسعه مهارت های مناسب است،کار متمرکز بر روی جنبه های ویژه ای از عملکرد همراه با بازخوردهای فراوان از مربی وتلاشهای اصلاحی.

60-اهداف کارآمد ، بر تمرین های معاملاتی موثر تمرکز می کنند و با تقسیم معامله گری به مهارت های مختلف ،برای هر کدام اهدافی را تنظیم می کند.

61-این سوال که چه کارهایی را در این هفته نسبت به هفته گذشته بهتر انجام داده ام؟ نقطه ی آغاز خوبی برای هدایت معاملات هفته آتی شما خواهد بود. اساس شیوه ی تمرکز بر راه حل، انجام اقداماتی است که کارایی دارند.

62-به موقعیت هایی توجه کنید که در آن ها مرتکب اشتباه نشدید. بسیاری اوقات در این موقعیت ها راه های قابل اعتماد تری برای دوری از الگوهای درد سر ساز را می یابید.

63-از خود بپرسید که وجه مشترک اشتباهات متفاوت معامله گری من در چیست ؟ با این سوال، روند یافتن الگوی الگوها آغاز می شود.

64-تغییر زمانی شروع می شود که دست از انجام آنچه کارایی ندارد،برارید.

65-زمانی که حالت فیزیکی خود را تغییر می دهید،نحوه پردازش اطلاعات را اصلاح می کنید.

66-زمانی که افکار و احساسات خود را با صدای بلند بیان می کنید،ارتباط شما با آن ها قطع می شود و به آن ها به عنوان یک ناظر گوش خواهید داد.

67-ما قوانین اجتماعی را بدون اینکه درباره آن ها فکر کنیم،رعایت می کنیم،چرا که رفتارهای درست را آنقدر تکرار کرده ایم که با گذشت زمان در ما درونی شده اند. هدفی که در مورد قوانین معامله گری به دنبال آن هستیم.

68-قوانین به پایداری و ثبات در معامله گری کمک میکنند.

69-قوانین باید بازتابی از بهترین معامله گری شما باشند.

70-در هر روند تغییر،یک مرحله میانی وجود دارد که در آن الگوهای مشکل ساز قدیمی با الگوهای جدید مثبت با هم همزمان وجود دارند. بازگشت به مرحله نخست در این مرحله طبیعی است و لزوما نشانه شکست در ایجاد تغییر محسوب نمی شود.

71-تنها با تکرار رفتارهای جدید می توانید آن ها را به رفتارهای خودکار تبدیل کنید و بر تمایل بازگشت به الگو های قدیمی غلبه کنید.

72-انجام تمرین منحنی یادگیری را سرعت می بخشد.

73-بسیاری از مشکلات معامله گری از ورود مشکلات شخصی به بازارها به وجود می آیند.

 

74-تصویر سازی برای معامله گر مانند زمین تمرین برای ورزشکار است. مکانی برای آماده سازی برای اجرا از طریق خلق یک موقعیت اجرایی شبیه سازی شده.

75-زمانی که به موقعیت ها واکنشی شدید نشان می دهیم،به احتمال زیاد به مضمون هایی از گذشته خود و نیز به موقعیت های کنونی که محرک این مضمون ها بوده اند،عکس العمل نشان می دهیم.

76-اولین هدف در روان پویشی ،دیدگاه است. شناخت الگوهای فرد و آگاهی از محدودیت های آن ها. دیدگاه اصلی این است که شما در گذشته دلیلی برای انجام این کار داشتید اما مجبور نیستید آن ها راانجام دهید.

77-همه مشکلات معامله گری ریشه احساسی ندارند. گاهی اوقات تنها باید مهارت های معامله گری خود را ارتقا ببخشیم.

78-نیازهایی که کمتر در زندگی شخصی شما به آن ها پاسخ داده شده است،به احتمال زیاد مسئول خرابکاری در معامله شما هستند.

79-یادگیری بهتر است در محیطی بسیارایمن آغاز شود تا بعدا به موقعیت های پر ریسک منتقل شود.با از بین بردن حس امنیت باعث ایجاد حواس پرتی هایی می شوید که در روند آموزش شما مداخله ایجاد می کند.

80-بسیاری از معامله گران به محض رویارویی با مشکلات معامله گری از جلوی کامپیوتر بلند می شوند. با این کار روند کسب تجربه را کند می کنند.در زمان بدترین افت سرمایه ها باید تعداد معاملات خود را به حداقل برسانید و سرمایه در معرض ریسک خود را کاهش دهید،اما کار بر روی بازار را افزایش دهید.

81-روش مقابله ای ما زمانی تجهیز می شود که در موقعیت ها اضطراب را تجسم کنیم و خود را برای زمانی که این موقعیت ها واقعا اتفاق می افتد آماده سازیم.

82-یک تکنیک جالب در ادبیات رفتاری تکنیک غرقه سازی است.مواجهه سازی طولانی مدت با موقعیت های تجسم شده که بسیار اضطراب آور هستند. معامله گران می آموزند که در مقابل سیلی از تصورات اضطراب آور کنترل خود را حفظ کنند تا خود را برای مقابله با هر اتفاقی در بازار آماده سازند.

83-تغییر در روان پژوهی بدین معناست که آنچه بطور طبیعی اتفاق نمی افتد انجام دهیم.از انجام روش های قدیمی مقابله ای خود داری کنیم تا احساس نا خوشایند را دور نگه داریم.

84-با توصیف الگوی رفتاری ،دیگر با آن همراهی نمی کنید.

85-سوالی به واسطه نظارت شخصی برای ما پیش خواهد آمد این است؟ آیا من به بازار یا به احساسات خود از گذشته عکس العمل نشان می دهم؟

86-وقتی ازآسیبی که الگوهای قدیمی به ما می زنند،متنفر باشیم،منبعی از انگیزه مثبت و محرکی برای زندگی بهتر می یابیم.

87-صحبت کردن های ما با خودمان نقش مربی گری شخصی را ایفا می کند.

88-کمال گرایی اغلب یک گفتگوی درونی خشن و طرد کننده است، در حالی که به نظر می رسد میتواند به موفقیت کمک کند.

89-نیروی شفا بخش در کار روان پویشی این است که از رابطه برای ایجاد تجربه های احساسی جدید،مثبت و قدرتمند است.

90-بزرگترین مشکل شما در کنار آمدن با دیگران،راهی برای بیان خود در بازارها و نحوه معامله گری شما خواهد یافت.

91-برای خود تجربه های معاملاتی ایجاد کنید که بتوانید با ترس های خود در شرایطی امن روبرو شوید و به طریقی سازنده به نا امیدی خود صدایی برای صحبت کردن بدهید این تجربه پایانی خوش برای سناریوهای قدیمی در اختیارتان قرار میدهد.

92-معامله گری خوب منبع قدرتمندی از تجربه های مثبت و جدید است.

93-یک مربی گری شخصی موفق،چندین تجربه احساسی اصلاحی را ایجاد میکند تا الگو های سازنده جدید بتواند درونی شود.

94-پاسخگو بودن امکان حل وفصل برزگترین تردیدهای شما را فراهم میکند.

95-تمرینات شما به عنوان یک معامله گر باید تجربیات احساسی اصلاحی را پیوسته فراهم کنند. تمرین وسیله ای برای حل وفصل نقایص شماست.

96- الگو های دردسر ساز در معامله گری،اغلب به واسطه تغییرات نا محسوس در خلق و خوی و سطح انرژی ما فعال می شوند.

97-بسیاری از الگو های رفتاری که در زندگی روزمره ما اختلال ایجاد میکنند،در معامله گری ما نیز خود را نشان می دهند.

98-ما بیشترین درس ها را از تجربه های احساسی خود می آموزیم که البته تجربه های احساسی دیگران را نیز شامل می شود .

99-به دنبال معامله گران با تجربه ای باشید که اشتباهتان را به شما گوشزد می کنند. درس های آنان به شما می آموزد که چطور خود را آموزش دهید.

100-تنبیه شکست می خورد به این دلیل که نمی تواند الگو باشد و رفتارهای مثبت را تقویت کند.